جدول جو
جدول جو

معنی کبودی زدن - جستجوی لغت در جدول جو

کبودی زدن
خال کوبیدن: (بر تن و دست و کتفها بی گزند از سر سوزن کبودیها زدند) (مثنوی)
تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
کبودی زدن
خال کوبی کردن، زدن خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، خالکوبی کردن، خال زدن، وشم زدن برای مثال بر تن و دست و کتف ها بی گزند / از سر سوزن کبودی ها زدند (مولوی - ۱۵۵)
تصویری از کبودی زدن
تصویر کبودی زدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبوحی زدن
تصویر صبوحی زدن
نوشیدن شراب در بامداد، برای مثال بر من که صبوحی زده ام خرقه حرام است / ای مجلسیان راه خرابات کدام است (سعدی۲ - ۳۴۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبوحی زدن
تصویر صبوحی زدن
نوشیدن صبوحی
فرهنگ لغت هوشیار